محمدرضا یکرنگ صفاکار
مدرس، پژوهشگر، منتقد در حوزهی سینما و موسیقی
شاعر و نویسنده
محمدرضا یکرنگ صفاکار در سال 1342 خورشیدی در رشت (محلهی ساغریسازان) و در خانوادهای پنجنفره متولد شد. او فرزند اول خانوادهی یکرنگ صفاکار بود. دکتر مجتبی یکرنگ صفاکار برادر کوچک او متخصص روانپزشک (اعصاب و روان) است. محمدرضا دوره ابتدایی را در مدرسه رشیدی رشت گذراند.
پدرش اهل موسیقی بود و همین امر سبب شد تا او نیز به موسیقی علاقهمند شود. به این ترتیب از دورهی کودکی با جمعآوری کاست و نوارهای ویدئوی از آثار هنرمندان موسیقی سنتی و کلاسیک شوق و علاقهی خود را در این زمینه نشان داد.
سنین نوجوانی و جوانی را با علاقه به فیلم و موسیقی گذراند. اولین تجربهی تحلیل فیلم را با اثری از «الکساندر زارخی» و با فیلم «26 روز از زندگی داستایوفسکی» شروع کرد. پس از 20 سالگی برای کار به تهران رفت. او نخست در شرکت داروسازی «روزدارو» به مدت 5 سال فعالیت کرد و سپس به گیلان آمد و فعالیت خود را در زمینه داروسازی در شرکت «بهوزان» رشت ادامه داد. جزء تکنیسینهای داروسازی بود و چندین سال در این زمینه فعالیت کرد. در سال 1390 در رشتهی هومئوپاتی تحصیل کرده که این دوره به دلیل تشدید بیماری چشم نافرجام ماند.
محمدرضا یکرنگ صفاکار در سال 1365 با مهتاب حقیقی ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد. فرزندان وی هر یک در عرصه موسیقی و نقاشی فعالیت دارند.
او بخش عمدهی فعالیتهای خود را در حوزهی فیلم و موسیقی در سال 1382 خورشیدی در خانهی فرهنگ گیلان (خانه رحمت سمیعی) آغاز کرد. فعالیتهای او شامل: برگزاری کلاسهای تحلیل موسیقی با عنوان «موسیقی، خیال، اندیشه» و سخنرانیهایی پیرامون موسیقی سنتی و کلاسیک میشود که به مدت 19 سال ادامه داشت. او از سالهای 1383 به عنوان هیئت مدیره انتخابی در خانه فرهنگ حضور موثری داشته است. همچنین از سال 1382 در انجمن سینمای جوان رشت (1398 – 1382) ، تالش و رودبار، در رشتههای فیلمنامهنویسی و کارگردانی به عنوان مدرس مشغول به کار بود.
محمدرضا از دوران کودکی تا پایان عمر با بیماری خود ایمنی دست و پنجه نرم میکرد. از همین روی التهابهای ریوی، مشکلات قلبی، دردهای رماتیسمی و بیمار چشمی او تشدید یافت. با این اوصاف تا پایان عمرش دست از فعالیتهای خود برنداشت و همواره در زمینهی نقد فیلم و تحلیل موسیقی مشغول به کار بود. وی بر اثر سرطان در 23 آذر 1401 در بیمارستان طالقانی تهران در سن 59 سالگی دیده از جهان گشود.
بیشترین و پررنگترین فعالیتهای محمدرضا یکرنگ صفاکار مربوط به دههی 80 میشود. او در اوایل این دهه به مدت دو سال در صدا و سیمای گیلان فعالیت کرد. دامنهی کاری وی گسترش یافت و در سال 1384 به انجمن سینمای جوان رشت رفت و به تدریس در حوزهی (فیلمنامهنویسی و کارگردانی) مشغول شد. فعالیت خود را در حوزهی تحلیل موسیقی با عنوان «موسیقی، خیال، اندیشه» در خانهی فرهنگ گیلان بهپیش برد. همچنین در طول این دهه کلاسهای تحلیل فیلم را در مجتمع خاتمالانبیاء رشت برگزار کرد. همزمان با گسترش کلاسها و فعالیتها در رشت، با تهران در ارتباط بود و آثار خود را که شامل تحلیل فیلم و موسیقی فیلم بود، در تهران و در مجلهی «صنعت سینما» بهپیش برد. او تجربهی نوشتن در کنار پژوهشگران سینمایی از جمله روبرت صافاریان، سیاوش گلشیری و مجید صدقی را دارد.
دیگر فعالیتهای مهم وی ساخت برنامههای رادیویی به تهیهکنندگی: مهدی شیبانیزاده، معرفی مهران دوستی و خوانش فرزین رنجبر، الهام قادری، مریم یگانه، محمدرضا فروتن و تیتراژ پایانی با صدای ژاله علو در برنامههایی به نام «لحظهای موسیقی» و «موسیقادرام» برای رادیو نمایش و رادیو فرهنگ در سالهای 1391 خورشیدی بود.
در کنار فعالیتهای هنری، محمدرضا یکرنگ صفاکار شیفتهی روانشناسی هم بود. از این روی بیشترین تحلیلهای سینمایی خود را به لحاظ روانشناسی و با تکیه بر آرای فروید، اریک فروم و اروین یالوم به رشتهی تحریر درآورده است.
تخصص در هر دو حوزهی سینما و فیلم سبب شد تا محمدرضا یکرنگ صفاکار بهعنوان مشاوره برای انتخاب موسیقی برای تئاتری با عنوان «امشب و هر شب شام با جلال» به کارگردانی بهزاد عشقی در سال 1393 خورشیدی انتخاب شود. در زمینهی فیلمنامه نیز مشاورههای زیادی داد که مهمترین آن در فیلم کوتاهی به نام «حفرهی زندگی» به کارگردانی «علیمحمد اقبالدار» و انتخاب فیلم در کشور بلاروس در سال 1396 بود.
چاپ مقالههای سینمایی و ساختن بیش از 450 برنامهی رادیویی با نام «موسیقی، خیال، اندیشه» در رادیو فرهنگ و رادیو نمایش در مورد موسیقی و سینما، برگزاری بیش از 1000 جلسهی آموزش و تحلیل سینما. چندین سخنرانی در دانشگاهها در مورد موسیقی، کتابی به نام «زیبایی و مرگ» که تحلیل یکی از فیلمهای ویسکونتی است از دیگر آثار اوست. همچنین چندین کتاب دیگر او که در انتظار مجوزند و تعدادی دیگر که هنوز برای انتشارشان اقدام نشده که از جمله «آنچه عشق به من میگوید» که شامل 130 مطلب دربارهی رشتههای مختلف هنری است؛ و کتاب «لحظهای موسیقی» که عصارهای از 300 صفحه جزوات برای کلاسهای موسیقی است.
- زیبایی و مرگ: بررسی فیلم مرگ در ونیز اثر لوکینو ویسکونتی، انتشارات کاوش در سال 1384.
- درباره موسیقی قرمز، محمدرضا یکرنگ صفاکار، ماهنامه صنعت سینما، پیاپی 43 (30دی 1384)، 188.
- موسیقی و نقد: مارنی، محمدرضا یکرنگ صفاکار، ماهنامه صنعت سینما، پیاپی 40 (15 آبان 1384) ص 101.
- موسیقی، محمدرضا یکرنگ صفاکار، ماهنامه صنعت سینما، پیاپی 36 (15 تیر 1384) ص 102.
- تحلیل فیلم / موسیقی، محمدرضا یکرنگ صفاکار، ماهنامه صنعت سینما، پیاپی 27 (15 مهر 1383) ص 98.
- موسیقی: معما، محمدرضا یکرنگ صفاکار، ماهنامه صنعت سینما، پیاپی 39 (15 مهر 1384) ص 102.
- آه اگر راهی به دریاییم بود! محمدرضا یکرنگ صفاکار، فصلنامه حرفه: هنرمند، پیاپی 5 (پاییز 1382) ص 177.
- موسیقی، محمدرضا یکرنگ صفاکار، ماهنامه صنعت سینما، پیاپی 11 (خرداد 1382) ص 69.
- تحلیل فیلم / نقد، محمدرضا یکرنگ صفاکار، ماهنامه صنعت سینما، پیاپی 26 (15 شهریور 1383) ص 91.
- موسیقی، محمدرضا یکرنگ صفاکار، ماهنامه صنعت سینما، پیاپی 22 (15 اردیبهشت 1383) ص 86.
- جزیرههای پراکنده، محمدرضا یکرنگ صفاکار، ماهنامه پزشکان گیل، پیاپی 57 (تیر 1387) ص 21.
- نقد، محمدرضا یکرنگ صفاکار، ماهنامه صنعت سینما، پیاپی 38 (شهریور 1384) ص 28.
- تحلیل فیلم / موسیقی، محمدرضا یکرنگ صفاکار، ماهنامه صنعت سینما، پیاپی 25 (15 مرداد 1385) ص 95.
- گفتوگو با احمد پژمان. آهنگساز، محمدرضا یکرنگ صفاکار، ماهنامه صنعت سینما، پیاپی 38 (شهریور 1384) ص 22.
- موسیقی، محمدرضا یکرنگ صفاکار، ماهنامه صنعت سینما، پیاپی 14 (شهریور 1382) ص 110.
- موسیقی، محمدرضا یکرنگ صفاکار، ماهنامه صنعت سینما، پیاپی 37 (15 مرداد 1384) ص 105.
- موسیقی، محمدرضا یکرنگ صفاکار، ماهنامه صنعت سینما، پیاپی 34 (15 اردیبهشت 1384) ص 88.
در دهمین هفتهی فیلم و عکس انجمن سینمای جوانان رودبار از سهیلا پورمحمدی، فیلمساز و عکاسان پیشکسوت: علی صفری، فرزین احمدی، ابوذر حمیدی و شاهین آبزن، 2 نفر از مربیان ساعی دفتر رودبار: محمدرضا یکرنگ صفاکار و الوند رضازاده و همچنین حسین لطیفی و جواد حیدری با اهدای لوح تقدیر و هدایایی قدردانی شد.
- مدرس فیلمنامهنویسی و دیگر رشتههای سینما در سینمای جوان رشت، رودبار و تالش که در رشت بهصورت مستمر بوده و 16 سال از سال (1382) ادامه داشته است.
- دریافت الواح تقدیر مختلف به مناسبت تدریس سینما و سایر فعالیتهای هنری و فرهنگی. نگارش و چاپ صدها مقالهی نقد سینمایی در مجلات: گزارش فیلم، صنعت سینما، ادبستان و غیره از سال 1369 و اخیر مقالاتی در مجلات اینترنتی.
- نگارش کتابی درباره یکی از آثار فیلمساز ایتالیایی «لوکینو ویسکونتی» تحت عنوان «زیبایی و مرگ» که در سال 1384 توسط انتشارات فرهنگ کاوش تهران به چاپ رسید.
- نگارش، ساخت و حضور کارشناسان در حدوداً سیصد برنامهی رادیویی دربارهی موسیقی و سینما که از شبکهی باران در شش ماه از سال 1379 تا 1380 و از شبکههای سرا سری فرهنگ و رادیو نمایش از اواخر سالهای دهه 80 و اوایل دهه 90 پخش شد. (با عناوینی چون موسیقی خیال اندیشه وپارتیتور، آن دم که شب ،شود لحظهای موسیقی، سینما نکته و ..).
- برگزاری نزدیک به دو هزار جلسهی تحلیل فیلم و موسیقی در خانهی فرهنگ گیلان (رشت)، مجتمع خاتمالانبیا رشت و دیگر مکانهای فرهنگی استان و برگزاری کلاسهای متعدد در این زمینهها.
- عضویت در هیئت مدیر انتخابی خانهی فرهنگ گیلان از سال (1384) تاکنون به جز یک وقفهی دوساله
طی این مدت و از این طریق مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم در اجرای صدها برنامه هنری و فرهنگی در خانهی فرهنگ گیلان. - حضور در برنامهها و جشنوارههای استان بهعنوان منتقد فیلم در طی این سالها.