سینما، خیال، اندیشه

ساختار روایی فیلم سیری خطّی، بدون شکست زمان رویداد، با بازگشت به گذشته (فلاش‌بک) و یا گریز به آینده (فلاش‌فوروارد) دارد. یعنی رویدادهای فیلم یکی پس از دیگری در سیری خطّی و به دنبال هم اتّفاق می‌افتند و داستان فیلم را پیش برده و به فرجام‌اش می‌رسانند. نامشخّص‌بودنِ زمان و مکان و نام آدم‌های داستان و تخیّلی‌بودنِ آن، ایده و اندیشه‌ی مستتر در فیلم را به هرجایی و هر زمانی قابل تعمیم می‌کند.
انسان همواره در تقابل میان خودِ واقعی و نقاب‌های اجتماعی قرار دارد. ارسطو انسان را «حیوانی ناطق» می‌خواند، اما آیا این نطق ذاتی است یا در فرآیند جامعه‌پذیری شکل می‌گیرد؟ متن حاضر با بررسی این پرسش اساسی، نشان می‌دهد که نهادهای آموزشی، دینی و فرهنگی مدام در حال شکل‌دهی به انسان هستند…
نظام‌های آموزشی در دوره‌ی معاصر بر اساس دو مکانیسم فعال می‌شوند. در نوع اول، فرد یا افرادی که مرتکب خطایی در جامعه شده‌اند، تحت آموزش‌های اصلاحی قرار می‌گیرند و در نوع دوم، افراد برای موقعیت‌های جدید تربیت می‌شوند. در هر دو حالت، در جوامع مدرن، فرد تحت نظارت نهادهای آموزشی قرار گرفته و از «سوژه‌ی دکارتی» به ماده‌ای در مناسبات اجتماعی تبدیل می‌شود.
کوبریک در فیلم «درخشش» به رد هرگونه نظام خطی و تکاملی از تاریخ بشریت می‌پردازد و این باور را به مخاطب انتقال می‌دهد که بشریت در مسیر تکامل خود به «بازگشت ازلی» خواهد رسید. مفهومی که در نزد فلاسفه اولین بار در سال 1881 توسط فردریش نیچه مطرح شد و در کتاب‌های مهم او انعکاس یافت.
نیمه‌ی دوم قرن بیستم، دوران پُرآشوب معناها در اروپا و آمریکا است؛ دوره‌ای که در آن عقل و منطق افسار از کف می‌دهند و در خمره‌ای از شراب، خود را زائل می‌سازند. این دوران که به‌طور مشخص از دهه‌ی ۱۹۶۰ آغاز می‌شود، شاهد افول مفاهیمی است که دیگر با منطق مدرنیسم همراه نمی‌شود و در تلاش‌است بنیان‌های جامعه‌ی مدرنیستی و سنتی را مورد واکاوی قرار دهد.
در بیست دقیقه نخست فیلم پیش از مهم‌ترین کات تاریخ سینما «استنلی کوبریک» با ارائه صورت‌مسئله‌ای به دنبال روایتی تخیلی از تکامل انسان است. کوبریک در همان بیست دقیقه نخست عاملی «فرهنگی» و «ضد فرهنگی» را به نمایش می‌گذارد. او با نهادن منولیتی سیاه‌رنگ (تخته‌سیاهی به شکل مکعب مستطیل) در بدوی‌ترین حالت زندگی، موقعیتی متضاد از شعور را در کنار هم قرار می‌دهد.
«استنلی کوبریک» در هفتمین فیلم خود در تلاش است تا به درون اتاق جنگ و مراکز نظامی برود و چهره‌ای اغراق گونه از تصمیمات آن‌ها بر اهداف کشورها را نشان دهد. فیلم به دلیل وضعیت متضاد از طنزی تلخ مایه می‌گیرد که گویی ذات پشت‌صحنه‌ی همه‌ی جنگ‌ها است. …
«لولیتا» روایت دختری لوند است که در سن 14 سالگی به سر می‌برد. او با چهره‌ای جذاب و گیرا هم معصومیت کودکانه و هم اروس را با خود حمل می‌کند و قادر است افراد زیادی را به دام خود اندازد. این‌گونه که پیداست او شیطنت درونی خود را دستمایه بازی با دیگران قرار می‌دهد و از این امر تا حدی لذت می‌برد.
درخشش هلالی از نور خورشید از ورای ماهی پوشاننده و در فضایی خاموش و بیکران، نخستین نما و نمای عنوان‌بندی‌ اول فیلم است. نمایی که مشابه‌اش‌ را در سرفصل‌های‌ تحولات انسان تا پایان فیلم می‌بینیم‌ و مطلع نخست فیلم است که فرازهایی از سپیده‌دمان‌ حیات بشر بر زمین را می‌نمایاند. …
درحال بارگذاری
پیمایش به بالا